کد مطلب:267 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:262

احکام حجّ
بی تردید كعبه اوّلین خانه و قبله مردمان و مایه بركت و هدایت جهانیان و پناهگاه واردان و نشانه ای از ابراهیم خلیل الرّحمن(علیه السلام) است. مردمان به دعوت عام ابراهیم(علیه السلام) به اشتیاق چون پرندگانی كه به آشیانه خویش برمی گردند برای ابراز فروتنی در مقابل عظمت و بزرگی خداوند و گواهی به عزّت او در جایگاه پیامبران به گونه فرشتگان عرش بر دورش طواف می كنند. خداوند سبحان آن خانه را عَلَم اسلام و حجّ آن را واجب و احترامش را لازم دانست(1). كعبه وسیله قوام و قیام مردم است(2) و مظهر وحدت و مشهد منفعت و وعده گاه اخلاص و دوری از مظاهر دنیوی و توكّل بر خداوند است; امام صادق(علیه السلام)فرموده اند: «خداوند در تشریع فریضه حجّ مردم را به چیزی امر كرد كه علاوه بر تعبّد و اطاعت دینی مشتمل بر مصالح و منافع دنیوی نیز هست.»(3) پس بر آنان كه توانایی دارند واجب است خالصانه متوجّه ذات حق گردند و آن چنانكه خداوند فرموده است حجّ و عمره را بجا آورند كه انجام دادن آن بركت و ترك آن هلاكت و تباهی همگان است.

(مسأله 2163) «حجّ» زیارت كردن خانه خداوند متعال و انجام دادن اعمالی است كه دستور داده اند در آنجا بجا آورده شود و در تمام عمر بر هر كسی كه این شرایط را دارا باشد، یك مرتبه واجب می شود:



اوّل: آن كه بالغ باشد.دوم: آن كه عاقل و آزاد باشد.سوم: به واسطه رفتن به حجّ مجبور نشود كار حرامی را كه اهمیّت آن در شرع مقدّس از حجّ بیشتر است انجام دهد، یا عمل واجبی را كه از حجّ مهم تر است ترك نماید.چهارم: آن كه مستطیع باشد; یعنی



ــــــــــــــــــــــــــــ



1 ـ آل عمران (3):96 و 97 ـ نهج البلاغه، خطبه 1.



2 ـ مائده (5):97.



3 ـ وسائل الشیعة، كتاب الحجّ، باب اوّل از ابواب «وجوب الحجّ و شرایطه»، حدیث18.



[343]

توانایی كه شرایط آن گفته می شود را داشته باشد، و شرایط استطاعت عبارت است از:



1 ـ آن كه توشه راه و چیزهایی را كه بر حسب حال خود در سفر به آن احتیاج دارد و در كتاب «مناسك حجّ و عمره» گفته شده دارا باشدو نیز وسیله سفر یا مالی كه بتواند آنها را تهیّه كند داشته باشد.



2 ـ سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد كه بتواند به مكّه برود و اعمال حجّ را بجا آورد.



3 ـ در راه مانعی از رفتن و برگشتن نباشد و اگر راه را بسته باشند یا انسان بترسد كه در راه جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند، حجّ بر او واجب نیست، ولی اگر از راه دیگری بتواند برود ـ اگرچه دورتر باشد، در صورتی كه مشقّت زیاد نداشته باشد و خیلی غیر متعارف نباشد ـ باید از آن راه برود.



4 ـ به اندازه بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد.



5 ـ مخارج كسانی را كه خرجی آنان بر او واجب است، مثل زن و بچّه ومخارج افرادی را كه مردم خرجی دادن به آنها را لازم می دانند; داشته باشد.



6 ـ بعد از برگشتن از حجّ، كسب، زراعت، عایدی ملك، یا راه دیگری برای تأمین معاش خود داشته باشد كه مجبور نشود به زحمت زندگی كند.



(مسأله 2164) كسی كه بدون داشتن خانه مِلكی رفع احتیاجش نمی شود، اگر نداشتن خانه ملكی موجب حرج و مشقّت برای او باشد، وقتی حجّ بر او واجب است كه پول خانه را هم داشته باشد.



(مسأله 2165) زنی كه می تواند مكّه برود، اگر بعد از برگشتن از حجّ از خود مالی نداشته باشد و شوهرش هم مثلاً فقیر باشد و خرجی او را ندهد و ناچار شود كه به سختی زندگی كند، حجّ بر او واجب نیست.



(مسأله 2166) كسی كه در راه حجّ برای خدمتگزاری یا رانندگی یا خبرنگاری وامثال اینها اجیر می شود، یا به عنوان روحانی كاروان یا ناظر یا پزشك یا پرستار و یا به عناوین دیگری او را به حجّ می برند و می تواند با انجام كارهای خدماتی بدون زحمت حجّ كامل را بجا آورد و هزینه افراد تحت تكفّل خود را نیز تا هنگام برگشت دارد، پس از پذیرفتن مسؤولیت این قبیل خدمات حجّ بر او واجب می شود; و این قبیل افراد لازم نیست بعد از



[344]

برگشتن سرمایه و ملكی داشته باشند.



(مسأله 2167) اگر كسی توشه راه و وسیله سفر حجّ را نداشته باشد و دیگری به او بگوید: «حجّ بجا بیاور، من خرج تو و افراد تحت تكفّل تو را هنگامی كه در سفر حجّ هستی می دهم»، در صورتی كه اطمینان داشته باشد كه خرج او را می دهد حجّ بر او واجب می شود.



(مسأله 2168) اگر خرجی رفت و برگشت و خرجی افراد تحت تكفّل كسی را در مدّتی كه به مكّه می رود و برمی گردد به او ببخشند و با او شرط كنند كه حجّ كند، اگرچه قرض داشته باشد و در هنگام برگشتن هم مالی كه بتواند با آن زندگی كند نداشته باشد، باید قبول نماید و حجّ بر او واجب می شود.



(مسأله 2169) اگر مخارج رفت و برگشت و مخارج افراد تحت تكفّل كسی را در مدّتی كه به مكّه می رود و برمی گردد به او بدهند و بگویند: «حجّ بجا بیاور» ولی ملك او نكنند، در صورتی كه اطمینان داشته باشد كه از او پس نمی گیرند، حجّ بر او واجب می شود.



(مسأله 2170) اگر مقداری مال كه برای حجّ كافی است به كسی بدهند و با او شرط كنند كه در راه مكّه خدمتگزاری كسی كه مال را داده بنماید، حجّ بر او واجب نمی شود.



(مسأله 2171) اگر مقداری مال به كسی بدهند و حجّ بر او واجب شود، چنانچه حجّ نماید ـ هر چند بعداً مالی از خود پیدا كند ـ دیگر حجّ بر او واجب نمی شود.



(مسأله 2172) اگر برای تجارت، مثلاً تا جدّه برود و مالی به دست آورد كه اگر بخواهد از آن جا به مكّه رود توانایی داشته باشد، باید حجّ كند و در صورتی كه حجّ نماید ـ اگرچه بعداً مالی پیدا كند كه بتواند از وطن خود به مكّه رود ـ دیگر حجّ بر او واجب نیست.



(مسأله 2173) اگر از طرف دولت برای حجّ در سال های آینده ثبت نام كنند و راهی برای حجّ جز این طریق نباشد، كسانی كه هنگام ثبت نام استطاعت مالی دارند واجب است اسم خود را بنویسند، هرچند در همان سال قرعه به نامشان اصابت نكند; و اگر كوتاهی نمایند و ثبت نام نكنند حجّ بر آنان مستقر می شود; بلكه اگر كسی فعلاً استطاعت مالی نداشته باشد، ولی بداند كه به زودی مستطیع می شود و در آن وقت دیگر ثبت نام نمی كنند، اگر بتواند باید اسم خود را بنویسد.



(مسأله 2174) اگر كسی مستطیع شود و به مكّه نرود و فقیر شود، باید اگرچه با



[345]

زحمت هم باشد بعداً حجّ كند; و اگر به هیچ قسم نتواند حج برود، چنانچه كسی او را برای حجّ اجیر كند، باید به مكّه رود و حجّ كسی را كه برای او اجیر شده بجا آورد و تا سال بعد در مكّه بماند و برای خود حجّ نماید. ولی اگر ممكن باشد كه اجیر شود و اجرت را به گونه ای نقد بگیرد و كسی كه او را اجیر كرده راضی شود كه حجّ او را در سال بعد بجا آورد، باید سال اوّل برای خود و سال بعد برای كسی كه اجیر شده حجّ نماید.



(مسأله 2175) اگر در سال اولی كه مستطیع شده به مكّه رود و در وقت معیّنی كه دستور داده اند ـ بدون این كه سستی و تأخیر كند ـ به عرفات و مشعرالحرام نرسد، چنانچه در سال های بعد مستطیع نباشد حجّ بر او واجب نیست. ولی اگر از سال های پیش مستطیع بوده و به مكّه نرفته، اگرچه با زحمت هم باشد، باید حجّ به جا آورد.



(مسأله 2176) اگر در سال اوّلی كه مستطیع شده حجّ نكند و بعد به واسطه پیری یا بیماری و ناتوانی نتواند حجّ نماید و ناامید باشد از این كه بعداً خود او حجّ كند، باید دیگری را از طرف خود به مكّه بفرستد; بلكه اگر در سال اوّلی كه به قدر رفتن حجّ مال پیدا كرده، به واسطه پیری یا بیماری یا ناتوانی نتواند حجّ كند، احتیاط مستحب آن است كه كسی را از طرف خود بفرستد تا حجّ نماید.



(مسأله 2177) كسی كه از طرف دیگری برای حجّ اجیر شده، می تواند طواف نساء را از طرف او بجا آورد، ولی احتیاط آن است كه به نیّت ما فی الذّمة بجا آورد، و اگر بجا نیاورد، زن بر آن اجیر حرام می شود.



(مسأله 2178) اگر طواف نساء را صحیح بجا نیاورد یا فراموش كند، چنانچه در بین راه یا بعد از مراجعت به وطن یادش بیاید، باید در صورت امكان دوباره به مكّه برگردد و آن را انجام دهد و در صورت عدم تمكّن از بازگشت خود، یا داشتن مشقّت فوق العاده، دیگری را برای انجام آن نایب بگیرد تا زن بر او حلال شود.





نیابت در حجّ



(مسأله 2179) كسی كه حجّ بر او واجب شده چنانچه آثار مرگ در او ظاهر شود، باید وصیّت كند كه به جای او حجّ بجا آورند; و اگر از دنیا برود، مخارج حجّ به مقدار حجِّ از میقات، از اصل مال او برداشته می شود، و اگر نایب گرفتن از میقات ممكن نباشد، همه



[346]

مخارج از اصل مال او برداشته می شود; ولی اگر وصیّت كرده باشد كه از یك سوم دارایی او بردارند از یك سوم آن برداشته می شود.



(مسأله 2180) در «نایب» چند شرط معتبر است:



اوّل : بنابر احتیاط واجب بالغ باشد. دوم : عاقل باشد. سوم : شیعه دوازده امامی باشد. چهارم : مورد وثوق و اطمینان باشد كه اعمال را صحیح انجام می دهد. پنجم: آشنایی لازم به احكام و اعمال حجّ داشته باشد، هر چند با ارشاد و راهنمایی كسی در حال عمل باشد. ششم : در آن سال، حجّ واجب به عهده او نباشد. هفتم : از انجام حجّ یا بعضی از اعمال آن معذور و ناتوان نباشد; و اگر اجیر شود تا از طرف دیگری حجّ بجا آورد و خودش نتواند برود و بخواهد دیگری را از طرف خود به مكّه بفرستد، باید از كسی كه او را اجیر كرده اجازه بگیرد.



(مسأله 2181) نیابت زن و مرد از یكدیگر جایز است; همچنین «صَرُوره» یعنی كسی كه تا به حال حجّ بجا نیاورده، می تواند نایب شود.





اقسام حجّ



(مسأله 2182) حجّ بر سه قسم است: حجّ تَمتّع، حجّ اِفراد و حجّ قِران. «حج تمتّع» وظیفه كسی است كه فاصله وطن او تا مكّه معظّمه شانزده فرسنگ یا بیشتر باشد. «حجّ اِفراد» و «حجّ قِران» نیز وظیفه كسی است كه اهل خود مكّه یا اطراف آن تا كمتر از شانزده فرسنگ باشد. البتّه در بعضی از موارد، وظیفه برخی افراد بیمار یا معذور از حجّ تمتّع به حجّ إفراد تبدیل می شود. هر سه قسم حجّ در بیشتر اعمال مشترك هستند; ولی در حجّ تمتّع، عمره پیش از حجّ و وابسته به حجّ و همچون جزیی از آن می باشد كه باید در یك سال و در ماههای حجّ بجا آورده شود; ولی در حجّ اِفراد و حجِّ قِران، عمره كاملاً مستقل و از حجّ جداست. همچنین در حجّ تمتّع در روز عید قربان در مِنی قربانی واجب است و از اعمال آن می باشد و در حجّ قِران، قربانی از ابتدا مقرون با احرام است و باید تا روز عید در مِنی همراه حاجی باشد، ولی در حجّ اِفراد اصلاً قربانی واجب نیست.





صورت حجّ تمتّع



[347]

«حجّ تمتّع» مركب از دو عمل عبادیِ «عمره تمتّع» و «حجّ تمتّع» می باشد كه به ترتیب زیر بیان می شود:





1 ـ عمره تمتّع



(مسأله 2183) در عمره تمتّع شش چیز واجب است:



اوّل: نیّت عمره تمتّع.



دوم: احرام از یكی از میقات ها; و در احرام سه چیز واجب است: الف ـ نیّت. ب ـ پوشیدن دو جامه احرام كه یكی را «اِزار» (لنگ) و دیگری را «رِداء» می نامند كه باید به دوش انداخته شود. ج ـ تلبیه; یعنی گفتن «لبیك» بدین نحو: «لَبَّیْكَ أَللّهُمَّ لَبَّیْكَ، لَبَّیْكَ لا شَریكَ لَكَ لَبَّیْكَ، إنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالمُلْكَ، لا شَریكَ لَكَ لَبَّیْكَ».



سوم: طواف خانه خدا; به این ترتیب كه با شروع از «حجرالأسود» هفت مرتبه دور خانه خدا بگردد; و به هر دور آن یك «شوط» گفته می شود.



چهارم: نماز طواف; به این ترتیب كه بعد از تمام شدن طواف واجب، پشت مقام ابراهیم(علیه السلام) دو ركعت نماز به قصد «نماز طواف» بخواند.



پنجم: سعی بین صفا و مروه; یعنی پس از نماز طواف، بین «صفا» و «مروه» كه دو كوه معروفند سعی كند; به این صورت كه از صفا شروع كند و به مروه برود و از مروه به صفا برگردد. و سعی باید هفت مرتبه باشد و هر مرتبه را یك «شوط» می گویند; به این شكل كه از «صفا به مروه» یك شوط است و از «مروه به صفا» نیز یك شوط به حساب می آید; پس هفت شوط از صفا شروع و به مروه ختم می گردد.



ششم: تقصیر; یعنی پس از سعی به قصد قربت و با نیّت خالص مقداری از ناخن های دست یا پا و یا مقداری از موی سر یا سبیل و یا ریش خود را بزند; و بهتر بلكه احوط آن است كه به زدن ناخن اكتفا نكند و مقداری از مو را نیز بزند. و تراشیدن سر و كندن مو كفایت نمی كند.





2 ـ حجّ تمتّع



(مسأله 2184) واجبات حجّ تمتّع چهارده چیز است:



[348]

اوّل:

نیّت حجّ تمتّع.



دوم: احرام حجّ تمتّع; كه مانند احرام عمره است، جز این كه در احرام حج باید از مكه معظّمه به نیّت حجّ تمتّع مُحرم شود.



سوم: وقوف در عرفات; یعنی مُحرم به احرام حجّ از ظهر روز عرفه ـ نهم ذی حجّه ـ به قصد قربت در عرفات باشد و در آنجا نیّت وقوف كند. و بنابر احتیاط از اوّل ظهر به عرفات برود و تا مغرب شرعی در آنجا بماند.



چهارم: وقوف در مشعر; به این ترتیب كه حاجی پس از انجام وقوف در عرفات هنگام مغرب شب عید به طرف «مشعرالحرام» كوچ كند، و مستحب است به گونه ای كوچ كند كه نماز مغرب و عشا را در مشعر بخواند. وقوف در مشعر باید به قصد قربت انجام شود و وقت آن از طلوع فجر تا طلوع آفتاب است; و بنابر احتیاط شب دهم را نیز تا طلوع فجر به قصد قربت باید در مشعر به سر برد.



پنجم و ششم و هفتم: واجبات منی در روز عید قربان، كه عبارتند از:



الف ـ رَمی جمره عقبه; یعنی انداختن هفت ریگ به آن به پیروی از حضرت ابراهیم(علیه السلام) كه در این مكان شیطان را رمی كرده است. ب ـ قربانی; و مخیّر است شتر یا گاو و یا گوسفند را قربانی كند. ج ـ تراشیدن سر و یا تقصیر (كوتاه كردن مو یا ناخن); و حاجی مرد بین این دو مخیّر می باشد; ولی زنان فقط باید تقصیر كنند. همچنین كسی كه سال اوّل حجّ اوست بنابر احتیاط واجب باید سرِ خود را بتراشد.



هشتم، نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم: اعمال مكّه مكرّمه، كه به ترتیب عبارتند از: «طواف»، «نماز طواف»، «سعی بین صفا و مروه»، «طواف نساء» و «نماز طواف نساء».



سیزدهم و چهاردهم: اعمال منی در روزهای یازدهم، دوازدهم و برای بعضی سیزدهم ذی حجّه، كه عبارتند از:



الف ـ بیتوته در منی; یعنی شب در آنجا ماندن. ب ـ رَمی جمرات سه گانه (اُولی، وُسطی و عقبه); و در هر روز باید به هر یك از جمرات سه گانه هفت ریگ بزند.





عمره مفرده



(مسأله 2185) از جمله مستحبّات مؤكّد كه در روایات از آن به «حجّ اصغر» تعبیر



[349]

شده «عمره مفرده» است; و در همه اوقات سال می توان آن را بجا آورد ولی در یك ماه قمری بیش از یك عمره مفرده نمی توان به نیت یك نفر انجام داد و نسبت به عمره ماه رجب تأكید بسیار شده است. واجبات عمره مفرده كه باید در آنها قصد قربت داشته باشد عبارت از هشت مورد زیر است:



«نیّت»، «اِحرام»، «طواف خانه خدا»، «نماز طواف»، «سعی بین صفا و مروه»، «تراشیدن سر یا تقصیر»، «طواف نساء» و «نماز طواف نساء».(1)



ــــــــــــــــــــــــــــ



تفصیل و احكام هر یك از موارد و احكام حجّ و عمره در كتاب «مناسك حجّ و عمره» بیان شده است، و